نقد مدعیان دروغین مهدویت و فرقه های ضاله



Almonqez313@gmail.com
مرز ایمان و نفاق از منظر شیعه #معلوم است…

 #حب_علی ایمان و بغض او کفر است این مضمون روایت حُبُّ عَلِیٍّ إِیمَانٌ وَ بُغْضُهُ کُفْرٌ» است.

 آری #حب و مودت به مولا علی است که مشخص میکند چه کسی شیعه و چه کسی دشمن اهل بیت است…

وقتی یک مدعی شیاد به نام قرآن به نام روایات به نام #شیعه قصد تیشه زدن به ریشه و بنیان این مذهب را دارد و با جسارت تمام به أب الأئمة به #مرز_ایمان_و_نفاق توهین میکند و وی را در #خسر و #زیان میداند چگونه اورا شیعه حساب کرده و امام خود بدانیم

 

♦️و این فضاحت که اثبات ناصبی بودن این دشمن خدا و رسول خدا و وصی رسول خدا را میکند بس است برای اهل حق و طالب حق که بفهمند کسی که پیشوای ایشان است من عند لله است یا من عند الشیطان ♦️

 

آری علی مرز ایمان و نفاق است، پس محب علی مؤمن و مبغض علی کافر استامید است در این شب نورانی، در شب ولادت #مرز_ایمان_و_نفاق حضرت امیر المؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله وسلامه علیه کسانی که شک و ریب در دلشان پیدا شده است به ناصبی و دجال و ضال و مضل بودن این شخص ملعون پی ببرند

 

_____________

 

پی نوشت:

  _احمد اسماعیل بصری کسی است که در کتاب #متشابهات خود جلد سوم در جواب سوال ۱۰۹ میگوید امیر المؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله وسلامه علیه در #خسر است. حال اتباع وی چگونه اورا به عنوان امام خود قبول کرده اند.
سید بحر العلوم الحسینی


مقاله: وصیتی که ادعا نشد

 

ترجمه مقاله الوصیة لم یدعها أحد قبل أحمد إسماعیل نوشته شیخ علی آل محسن

 

سید بحر العلوم الحسینی


برای دانلود روی

اینجا کلیک کنید



http://almonqez.org/fa/wp-content/uploads/2018/02/%D9%88%D8%B5%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%B9%D8%A7-%D9%86%D8%B4%D8%AF.pdf


مقدمه



بسم الله الرحمن الرحیم
و السلام و الصلاة علی محمد و آله الاطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما بقیة الله فی الأرضین روحی و أرواح العالمین
لتراب مقدمه الفداء و لعنة الله علی من لم یقر بولایتهم و منکری فضائلهم و مناقبهم اجمعین ابد الآبدین و دهر الداهرین .
اما بعد با سیر کوتاهی در منابع حدیثی میتوان به وضوح یافت ائمه بزرگوار به هیچ موردی در مباحث اعتقادی اشاره نکرده
اند الا و لابد که راه شناختی برای آن معرفی کرده و آن را روشن نموده اند .
فی المثل میبینیم که در باب حجج الهی،حضرات قانون و راهی پیش پای شیعیان قرار داده و یا در باب علائم ظهور نیز
همچنین مواردی را بیان داشته اند . این مترتب کردن راه و قواعد یکی از بزرگترین سد ها علیه دجال ها و مدعیان دروغین
میباشد که نمیتوانند از هر مسئله ای به نحو اتم و اکمل سوء استفاده کنند . در عصر کنونی نیز مدعی دروغینی به نام احمد
اسماعیل بصری پا به عرصه مسابقه گذاشته و در ادعا از همه مدعیان پیشی گرفته است . وی که مدعی است امام سیزدهم
است.در مقابل خود روایاتی دارد که صریحا به نفی آن اذعان داشته شده است و ناگزیر مجبور به تاویل و تحریف روایت
حمله ور شده است . در روایتی از امام صادق علیه السلام قائل به سیزده امام مارق و خارج از دین شمرده شده،فلذا اتباع این
جریان سعی داشته اند این روایت را از وجوه مختلف به چالش بکشند . در این نوشته سعی شده به شبهات این جریان اتم و
اکمل پاسخ داده شده و شباهت های این جماعت با مارقین عصر امیرالمومنین)علیه الصلاة و السلام(بیان گردد .
امید است نور هدایتی باشد در قلوب تمامی مومنین و فریب خوردگان .
تقدیم به محضر صاحب العصر و امان عجل الله تعالی فرجه الشریف،ان شالله که مورد رضایت ایشان باشد .
سید بحرالعلوم الحسینی/ 13 شعبان 1440


چکیده
اتباع احمد بصری برای فرار از تطابق با روایت امام صادق علیه السلام در زمینه اینکه قائلین به سیزده امام مارق هستند
علیه این روایت شبهاتی مطرح کرده اند.در این نوشته سعی شده به شبهات این جماعت پاسخ کامل و شباهت های این
جریان با فتنه خوارج عصر حضرت امیرالمومنین علیه السلام بیان گردد.

برای دریافت این مقاله

اینجا کلیک کنید.


دانلود کتاب ردیع قاطع

 

در طول تاریخ مقاماتی که از جانب خداوند متعال بر بندگان خاصّش اعطا می شد مورد حرص و طمع مدعیان کذب و دروغگویان طمّاع بوده است و همیشه بودند کسانی که چشم بر درجات الهی داشته و در پی ابراز ادعاهای همگن اولیاء الله در طول تاریخ بودند.

وقتی نبی اکرم حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم) به نبوت رسیدند بعد از مدتی افرادی همانند اسود العنسی و مسیلمة کذاب و طلیحة کذاب و سجّاح که بعضا از اصحاب نبی اکرم بودند نیز ادعاهای مغایر حق کرده و مدعی نبوت از جانب خدا گردیدند.

چه جنگ ها و کشتارها و چه کفرها و ایمان هایی که در جوف تواریخ در نقل اینانجای مانده است.!

 

دانلود کتاب

 


دانلود کتاب احمد اسماعیل در بوته نمود و نقد
 

بسم الله الرحمن الرحیم

کتابی جامع در نقد جریان احمد اسماعیل بصری موسوم به دجال بصره ، به تالیف محقق گرانقدر آقای اکبر بیرامی که این کتاب را در ۴۷۴ صفحه جمع آوری کرده اند.
شبهات فراوانی از سوی فرقه دجال بصره به بنیان گزاری مدعی دروغین احمد اسماعیل بصری را واکاوی نموده و از نگرشهای گوناگون آن شبهات را مورد نقد و بررسی قرار داده است.

آنچه در این نوشته خواهید خواند:
۱- نکات دهگانه در باره فرقه انصارالمهدی
۲-فرقه انصارالمهدی از ظهور تا هبوط
۳- نقد و بررسی مبانی اندیشه این فرقه اعم از:
حجیت رویا
حجیت استخاره
ادعای فرزندی احمد اسماعیل از حضرت امام زمان عج
استدلال های احمد بصری و پیروانش به روایات
نقد و بررسی خبر کتاب الغیبه موسوم به حدیث وصیت
۴- نگرشی بر وصیت های نبوی ص و جمع بندی روایات پیرامون وصیت های حضرت رسول ص
خواهد بود.
باشد که مورد مرضی امام عصر عج واقع گردد.

دانلود کتاب


دانلود کتاب ره افسانه

 

بروج – کتاب ره افسانه با ویراست جدید و اضافات

در این مجموعه علاوه بر ویراست مطالب گذشته، نقد حدیث وصیت و هفده پیوست دیگر نیز اضافه شده است.

در این مجموعه مطالبی در اثبات سید نبودن احمد بصری، نقد حدیث وصیت و استفاده از آن توسط شیخیه و علیرضا پیغان، وم تکلم مدعی امامت به زبان های مختلف، نقد روایت های به کار گرفته شده در مذمت فقها، تناقضات فقهی احمد اسماعیل و موارد دیگر ذکر گردیده است.

 

دانلود کتاب


دانلود کتاب خوابنما

بروج – دانلود کتاب خواب نما

تالیف سید مهدی مجتهد سیستانی

اولین و جامع ترین کتاب در بررسی موضوع خواب و رویا با رویکرد نقد جریان احمدالحسن البصری

کاری از موسسه بروج

تعداد صفحات: ۳۶۰ صفحه

چاپ اول

 

دانلود کتاب


دانلود کتاب نبرد

بروج – جلد اول کتاب نبرد منتشر شد

کتاب نبرد نوشته سید مهدی مجتهد سیستانی، کتابی متفاوت در نقد جریان احمد الحسن است. این کتاب مناظره ای آشکار و علمی با این جریان بوده و پاسخ انحرافات آنان به خوبی داده شده است.

 

 

دانلود کتاب


دانلود کتاب درسنامه نقد احمدالحسن




بروج
 – ویراست جدید کتاب درسنامه نقد و بررسی جریان احمدالحسن البصری

دانلود رایگان

 

این کتاب در ۱۸ درس برای استفاده در دوره های مقدماتی تالیف شده و به چاپ دوم رسیده است

نوشته: علی محمدی هوشیار

قطع: رقعی

تعداد صفحات: ۳۷۶


دانلود کتاب
 


دانلود کتاب لوح و قلم

 

بروج_ کتاب لوح و قلم در نقد حدیث موسوم به وصیت در کتاب الغیبه شیخ طوسی(ره)
کتاب لوح و قلم

بررسی و نقد روایت موسوم به وصیت در نقد احمدالحسن البصری?به قلم سید مهدی مجتهد سیستانی

کاری از موسسه بروج

ناشر: دارالتفسیر

شمارگان: ۱۰۰۰ جلد

تلفن سفارش:
۰۲۵۳۲۹۲۷۴۹۴

حجم فایل: ۱ مگابایت

دانلود این کتاب با ذکر صلوات بلامانع است


دانلود کتاب


بسم الله الرحمن الرحیم
أللهم صلی علی محمد وال محمد وعجل فرجهم و أهلک أعدائهم و منکری فضائلهم أجمعین من الان الی لقاء یوم الدین   

یکی دیگر از انحرافاتی که در جریان و مکتب انحرافی منصور هاشمی باید بیان شود اینکه است که منصور هاشمی در کتاب خود اینچنین مینویسد:
بنا بر آنچه از تاریخ ثابت است، پیشوایان اهل بیت، انسانهایی دانا و وارسته بوده اند که در ظاهر با دیگران تفاوتی نداشته اند و مدّعی معجزه و علم به غیب نبوده اند.»

 کتاب بازگشت به اسلام، ص91

و میبینیم که علم غیب و  معجزه را از معصومین نفی میکند!!!

حالا سؤال ما اینست که منظور تو از این حرف چیست ⁉️⁉️
از کدام تاریخ حرف میزنی پتاریخی که میگویی چیست ⁉️
غیر اینست که صدها معجزه از پیامبر و ائمه در کتب شیعه و سنی هست
نمونه ای از معجزات ائمه در کتب اهل سنت

. محمد بن یونس أبو العباس الحارثی القرشی نا عبد العزیز بن الخطاب نا جریر عن الاعمش قال خری رجل على قبر الحسن فجن فجعل ینبح کما تنبح الکلاب قال فمات فسمع من قبره یعوی ویصیح
تاریخ دمشق لابن عساکر  ج13  ص305
مردی روی قبر امام حسن ع نجاست کرده دیوانه شده .وشروع کرده به پارس کردن عین سگها ومرد واز قبرش صدای پارس کردن میومد
روایت بعدی

وأما علی کرم الله وجهه فیروی أن واحداً من محبیه سرق وکان عبداً أسود فأتى به إلى علی فقال له : أسرقت ؟ قال نعم . فقطع یده فانصرف من عند علی علیه السلام فلقیه سلمان الفارسی وابن الکرا ، فقال ابن الکرا : من قطع یدک فقال أمیر المؤمنین ویعسوب المسلمین وختن الرسول وزوج البتول فقال قطع یدک وتمدحه ؟ فقال : ولم لا أمدحه وقد قطع یدی بحق وخلصنی من النارا فسمع سلمان ذلک فأخبر به علیاً فدعا الأسود ووضع یده على ساعده وغطاه بمندیل ودعا بدعوات فسمعنا صوتاً من السماء ارفع / الرداء عن الید فرفعناه فإذا الید قد برأت بإذن الله تعالى وجمیل صنعه .

اما علی علیه السلام . روایت شده است که یکی از دوست‌داران آن حضرت که بنده سیاه پوستی بود، ی کرد . او را نزد امیرمؤمنان علیه السلام آوردند. از او سؤال کرد که آیا ی کرده‌ای؟ گفت: بله . پس دست او را قطع کرد. آن غلام سیاه در هنگام بازگشت از نزد آن حضرت با سلمان و ابن الکرا رو در رو شد. ابن الکرا سؤال کرد: چه کسی دست تو را قطع کرده است؟ گفت: امیرمؤمنان، یعسوب مسلمانان، داماد رسول خدا و همسر بتول . ابن الکرا گفت: او دستت را قطع کرده و تو او را این چنین ستایش می‌کنی؟ در جواب گفت: چرا او را نستایم ؛ در حالی که دستم را به حق بریده و مرا از آتش جهنم نجات داده است. سلمان که سخنان او را شنیده بود، آن را با امیرمؤمنان علیه السلام در میان گذاشت. آن حضرت ، غلام سیاه را خواست، دست خود را روی ساعدش گذاشت، آن را با دستمالی پوشاند و دعاهایی خواند.
راوی می‌گوید: از آسمان صدایی شنیدم که می‌گفت: رداء را از روی دست او بردارید. وقتی برداشتیم، دست او به اذن خدای تعالی و خالق زیبایی‌ها، خوب شده بود.
  التفسیر الکبیر  ج ۲۱   ص ۸۹ ۹۰
و اما در شیعه و حکم معجزه 

. عن الباقر محمد بن علی بن الحسین ابن علی بن أبی طالب، عن اکی زین العابدین علی بن الحسین بن علی ابن أبی طالب، عن البر الحسین بن علی بن أبی طالب، عن المرتضى أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، عن المصطفى محمد الأمین سید المرسلین الأولین والآخرین - صلى الله علیه وآله - أنه قال لعلی بن أبی طالب: یا أبا الحسن کلم الشمس فإنها تکلمک.
قال علی - علیه السلام -: السلام علیک أیتها العبد الصالح المطیع لله تعالى، فقالت الشمس: وعلیک السلام یا أمیر المؤمنین وإمام المتقین وقائد الغر المحجلین، یا علی أنت وشیعتک فی الجنة، 
مدینة المعاجز جلد اول باب تکلم خورشید 

 پیامبر فرمودند به امیر المؤمنین یا علی به خورشید صحبت کن و ایشان به خورشید فرموند سلام برتو ای عبد صالح و مطیع خدا و  خورشید جواب داد و برتو سلام ای امیر المؤمنین و امام پرهیزگاران. 


 عنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَیِّ عِلَّةٍ أَعْطَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَعْطَاکُمُ الْمُعْجِزَةَ فَقَالَ لِیَکُونَ دَلِیلًا عَلَى صِدْقِ مَنْ أَتَى بِهِ وَ الْمُعْجِزَةُ عَلَامَةٌ لِلَّهِ لَا یُعْطِیهَا إِلَّا أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِیُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ کَذِبِ الْکَاذِبِ.

از ابو بصیر که گفت عرضکردم بحضرت صادق علیه السّلام بچه جهت و علتى خداوند بانبیاء و رسل و شما ائمه معجزه‏ عطا نموده؟! فرمود: براى آنکه دلیل بر صدق و راستى گفتار ایشان باشد، و معجزه علامت و نشانه‏ایست که خداوند عطا نمیفرماید مگر بانبیاء و رسل و حجج خود، تا شناخته گردد و تمیز داده شود درستى گفتار راستگو و دروغ دروغگو (که بدروغ پیغمبرى و یا امامت میکند) .

علل الشرائع جلد اول صفحه 122


الفضل بن شاذان فی کتاب إثبات الرجعة حدثنا أحمد بن محمّد بن أبی نصر عن حماد بن عیسى عن عبد اللّه بن أبی یعفور قال: قال أبو عبد اللّه جعفر بن محمّد علیه السّلام: ما من معجزة من معجزات الأنبیاء و الأوصیاء إلا و یظهر اللّه تبارک و تعالى مثلها فی ید قائمنا لإتمام الحجة على الأعداء

  از امام صادق علیه السلام فرمودند : هیچ معجزه ای از معجزات انبیاء و اوصیاء نیست مگر انکه  خداوند تبارک و تعالی شبیه آن معجزه را به دست قائم ما ظاهر میسازد . تا اتمام حجتی بر دشمنان حضرت باشد. 

کتاب اثبات الهداة جلد 5 صفحه 328

و جالب تر انجاست که میگه هرکس قبول کنه ایشان معجزه داشتند آدم غالی است ‼️‼️

 

عاقلان  را اشارتی باشد

 

سید بحرالعلوم الحسینی


بسم الله الرحمن الرحیم 

 فَرِیقًا هَدَى وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُون»(اعراف 30)
فرقه‌اى را هدایت کرده و فرقه‌اى گمراهى را در خورند. اینان شیطانها را به جاى خدا به دوستى گرفتند و مى‌پندارند که هدایت‌یافته‌اند. 

 پاسخ به شبهه 
پاسخ به منصور هاشمی در باب وم احترام به اصحاب پیامبر 

 منصور هاشمی که در کتاب خود بازگشت به اسلام گفته است که: نباید به غاصبین حق اهل بیت علیهم السلام لعن و نفرین فرستاد! 
چرا که بنا بر عمومات قرآن باید اصل بر صحت و حمل عمل مسلمانان بر احسن وجه باشد و صحابه چون اولین نفر بودند باید گمان نیک داشت به ایشان 
و أیضا توهین در قرآن نیز نهی شده است و قرآن کریم هرگز صحابه را لعن نکرده و در آخر اینکه لعن #صحابه موجب تفرقه است.
اما پاسخ

اولا باید دانست که کسانی که حق اهل بیت علیهم السلام را غصب کرده اند در زمره مسلمین قرار نمیگیرند و قرآن کریم چه نیک درباره آنها فرموده است
وَمِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِیمٍ [توبه 101]  گروهى از عربهاى بادیه‌نشین که گرد شما را گرفته‌اند منافقند و گروهى از مردم مدینه نیز در نفاق اصرار مى‌ورزند. تو آنها را نمى‌شناسى، ما مى‌شناسیمشان و دو بار عذابشان خواهیم کرد و به عذاب بزرگ گرفتار مى‌شوند.
و مسلما کسانی که حق اهل بیت پیامبر علیهم السلام را غصب کردند از صحابه بودند
و قرآن وعده عذاب به اینها داده است 
در ثانی زود پیوستن به پیامبر موجب حسن ظن به این اشخاص نمیشود چرا که قرآن کریم میفرماید
إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ [منافقون1]
 چون منافقان نزد تو آیند، گویند: شهادت مى‌دهیم که تو پیامبر خدا هستى. خدا مى‌داند که تو پیامبرش هستى و خدا شهادت مى‌دهد که منافقان دروغگویند.
و منافقین از کسانی بودند که نه #طوعاً و نه #کَرهاً بلکه #طمعا به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آوردند و هیچ فضیلتی بر ایشان نیست، چرا که آیات در رابطه با منافقین سخت برخورد کرده و وعده های سنگینی به ایشان داده است 
ثالثا:مسلما سب و ناسزا با لعن و نفرین تفاوت دارد و ما در اینجا در صدد اثبات جواز سب بر ایشان نیستیم و بحث بر روی #لعن است و طبق آیات متعدد قرآن کریم لعن بر منافقین و کافرین و. جایز بوده است. 

رابعا:اما اینکه قرآن این اشخاص را صریحا لعن نکرده و متوجه عناوین کلی نموده و اینکه ما این عناوین کلی را متوجه این اشخاص کنیم یک #مغالطه باشد نیز نشان از جهل است. 
چرا که مسلما قرآن کریم غالبا این اشخاص را در عناوین کلی قرار داده است و اینکه در خیانت ایشان و ظلم آنها تردید است نیز نشان از طینت ناپاک و عقیده فاسد نویسنده کتاب است. 
چرا که قرآن کریم فرموده است:
قلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ [شوری 23]بگو: بر این رسالت مزدى از شما، جز دوست داشتن خویشاوندان، نمى‌خواهم. و هر که کار نیکى کند به نیکویى‌اش مى‌افزاییم، زیرا خدا آمرزنده و شکرپذیر است. 
و أیضا آیاتی که صریحا دلالت بر فضیلت اهل بیت علیهم السلام بر دیگران داشت مانند( 61 آل عمران، 33 احزاب، 55 مائده، 8 انسان و )فلذا بر هیچ عاقل طالب حقی پوشیده نیست که اهل بیت اولی هستند بر #خلافت رسول خدا و کسی که حق ایشان را #غصب کرده نه از #جهل بلکه از روی #عناد بوده و دشمنی با اهل بیت رسول خدا مانند دشمنی با ایشان است که شامل لعنت خدا نیز قرار میگیرند.
خامسا:اما در آخر که لعن صاحبه موجب تفرقه و نفاق شود نیز باید گفت که قرآن کریم وقتی شخص، اشخاص و یا عناوینی را لعن میکند فلذا پوشیده نیست که آنان استحقاق لعن را دارند و بحث ما در اینجا اثبات استحقاق است که این چنین افراد استحقاق لعن از سوی شیعه را دارند 
چرا که قرآن ایشان را لعن کرده است. 
و اینکه آنان مسئول کار خویش هستند نیز در نهایت جهل و تعصب و کجفهمی است چرا که اگر الان این چنین تفرقه هایی دیده میشود به علت آن نفاقی است که در صدر اسلام رخ داده است. و چه بسا کسی که راضی باشد به فعل قومی داخل در آن است، پس کسی که راضی به غصب آنان باشد داخل در آنان است. و میبینیم که مسلمانان فعلی نیز بعلت افعال صدر اسلام مورد بازخواست هستند.
 

و چه زیبا فرموده است قرآن کریم در مورد منافقین عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم 
کیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْمًا کَفَرُوا بَعْدَ إِیمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ [آل عمران 86]  چگونه خدا هدایت کند قومى را که نخست ایمان آوردند و به حقانیت رسول شهادت دادند و دلایل و آیات روشن را مشاهده کردند، سپس کافر شدند؟ خدا ستمکاران را هدایت نمى‌کند.

بلی! و اینان کسانی بودند که بعد رؤیت شواهد و براهین مثبت نبوت رسول خدا بظاهر بدو ایمان آورده و پس از او با #غصب خلافت ایشان کافر شده و قابل هدایت نیستند.

إنَّ فی ذلکَ لَعِبْرَةً لِاُولی الأبصارِ


عاقلان را اشارتی باشد


سید بحر العلوم الحسینی 

 


بسم الله الرحمن الرحیم
 علامه ای از جنس پوچ و تهمت زنی و کذب گویی ۱


 جریان انحرافی در چندین سال اخیر در پی گسترش هست می باشد به سرکردگی شخصی اخراجی به نام علی رضا بابایی آریا که اهل کابل افغانستان می باشد، این شخص ادعای این مطلب را دارد که


مسلمانان ۱۴۰۰ سال به بیراهه رفته اند و او به دستور امام عصر عج و به نمایندگی از ایشان به هدایت مسلمان و هدایت واعانت آنها به امام عصر عج را دارا می باشد ، این شخص در عین حال که تمام علمای اسلام را تخریب کرده و در ضلالت می داند و بسیاری از آنها را بی تقوا می شمارد و در مقابل خود را علامه منصور هاشمی خراسانی معرفی کرده است … .
 حال بر این شده تا یکی از کذب گویی ها و تهمت زنی های او نسبت به انبیاء الهی و تحریف در آیه قرآن و عدم اطلاع کافی او نسبت به آیات را نشان دهیم و او را مصداق بارز این آیه شریفه قرار بدهیم  یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ  :
 وی در کتاب خود به نام بازگشت به اسلام شما بخوانید پیشروی به ضلالت  نسبتی کذب به حضرت داود علیه السلام می دهد که ناشی از عدم سواد او نسبت به ابتدائیات قرآن و ترجمه آن می باشد که بر خلاف ادعای او منجر به ، به ضلالت کشیدن مسلمانان می شود؛ ابتدائا با هم ببینیم که چه نسبتی می دهد و بعد پیرامون آن توضیح خواهیم داد : 
 و مانند کاری که داود کرد، هنگامی که با داشتن نود و نه زوجه، از برادرش خواست که یگانه زوجهاش را طلاق دهد تا با او ازدواج کند؛ چنانکه خداوند با کنایه به او از قول برادرش فرموده است: ِاذْ عُرِضَ عَلَیْه بِالْعَشِیِّ الصَّافِناتُ الْجِیادُ فَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ» هرآینه این برادر من است که برای او نود و نه میش است، در حالی که برای من یک میش است، پس گفت که آن را به من واگذار و در سخن بر من فشار آورد؛ گفت بیگمان با خواستن یک میش تو با وجود میشهای خود، به تو ستم کرده است»
باز گشت به اسلام ص۲۰۵، منصور هاشمی خراسانی، ناشر: دفتر حفظ و نشر آثار منصور هاشمی خراسانی، سال چاپ: پاییز ۹۶ چاپ سوم.

 همه عزیزان دیدید که این شخص در این جا نسبتی دروغ به حضرت داود ع داده که حضرت داود ع با داشتن ۹۹ زوجه تنها زوجه برادرش را طلب کرده است و خداوند بصورت کنایه جریانی را پیش اورد تا گشزدی برای داود نبی باشد.
 اما اصل داستانی که قرآن به آن اشاره دارد و روایات هم ان را بیان کردند این می باشد: 
 و هَلْ أَتاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ ۲۱ › إِذْ دَخَلُوا عَلى داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ ۲۲ › إِنَّ هذا أَخِی لَه تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِیَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَکْفِلْنِیها وَعَزَّنِی فِی الْخِطابِ ۲۳ › قالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ نَعْجَتِکَ إِلى نِعاجِه وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَقَلِیلٌ ما هُمْ وَظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاه فَاسْتَغْفَرَ رَبَّه وَخَرَّ راکِعاً وَأَنابَ ۲۴ › فَغَفَرْنا لَه ذلِکَ وَإِنَّ لَه عِنْدَنا لَزُلْفى وَحُسْنَ مَآبٍ ۲۵ › .
 ۲۱ – آیا داستان شاکیان هنگامى که از محراب ( داود ) بالا رفتند به تو رسیده است ؟ ! ۲۲ – هنگامى که ( بىهیچ مقدمه ) بر او وارد شدند و او از مشاهده آنها وحشت کرد ، گفتند نترس ، دو نفر شاکى هستیم که یکى از ما بر دیگرى تعدى کرده ، اکنون در میان ما به حق داورى کن و ستم روا مدار ، و ما را به راه راست هدایت فرما .۲۳ – این برادر من است نود و نه میش دارد ، و من یکى بیش ندارم ، اما او اصرار مىکند که این یکى را هم به من واگذار ! و از نظر سخن بر من غلبه کرده است . ۲۴ – ( داود ) گفت : مسلما او با درخواست یک میش تو براى افزودن آن به میشهایش بر تو ستم کرده ، و بسیارى از دوستان به یکدیگر ستم مىکنند مگر آنها که ایمان آورده‌اند و عمل صالح دارند ، اما عده آنان کم است ! ، داود گمان کرد ما او را ( با این ماجرا ) آزموده‌ایم ، از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد . ۲۵- ما این عمل را بر او بخشیدیم ، و او نزد ما داراى مقام والا و آینده نیک است.
 قرآن کریم، سوره ص
 همانطوری که می بینید آیات نسبت به قضاوتی عادلانه از جانب داود نبی ع می باشد که دو مرد به صورتی عجیب و از بالای دیوار بر داود نبی وارد شدند و بعد از جریانی داود نبی قضاوتی صحیح اما در با عجله انجام می دهد که به دلیل این عجله ( ترک اولی ) انابه می کند و خداوند هم از او راضی شده و به ایشان مقام والایی می دهد.
اما نسبتی که این علامه خود خوانده به حضرت داود ع می دهد نه تنها در اسلام وجود ندارد بلکه در کتب تحریف شده یهودیان وجود دارد و وی بجای دعوت به اسلام مسلمانان را دعوت به یهودیت تحریف شده می کند که ناشی از حلقه اتصال وی به صهیونیسم و یهودیت می باشد.
  واقع شد که وقت غروب داود از بسترش برخاست و بر پشت بام خانه ملک گردش کرد ، و از پشت بام زنى را دید که خویشتن را شستشو مىکرد ، و آن زن بسیار خوب صورت و خوش منظر بود ، و داود فرستاد و در باره آن زن استفسار نمود ، و کسى گفت که آیا بت شبع » دختر الیعام » زن اوریاه حتى » نیست ؟ و داود ایلچیان را فرستاد و او را گرفت ، و او نزد وى آمده ، داود با او خوابید و او بعد از تمیز شدن از نجاستش به خانه خود رفت ، و زن حامله شده ، فرستاد و داود را مخبر ساخته که حامله هستم ، و داود به یوآب » فرستاد که اوریاه حتى را نزد من بفرست ، و یوآب ، اوریاه را نزد او فرستاد . و اوریاه نزد وى آمد ، و داود از سلامتى یوآب و از سلامتى قوم و از خوش گذشتن جنگ پرسید . و داود به اوریاه گفت به خانه ات فرود آى و پاهایت را شستشو نماى ، و اوریاه از خانه ملک بیرون رفت و از عقبش مجموعه طعام از ملک بیرون رفت . اما اوریاه در دهنه خانه ملک با سایر بندگان آقایش خوابید و به خانه اش فرود نیامد ، و هنگامى که داود را خبر داده گفتند که اوریاه » به خانه اش فرود نیامده بود ، داود به اوریاه گفت که آیا از سفر نیامده اى ؟ چرا به خانه ات فرود نیامدى ؟ و اوریاه به داود عرض کرد که صندوق و اسرائیل و یهودا ، در سایه بانها ساکنند ، و آقایم یوآب و بندگان آقایم بروى صحرا خیمه نشینند ، و من آیا مىشود که به جهت خوردن و نوشیدن و خوابیدن با زن خود بخانه خود بروم ؟ به حیات جانت ( سوگند ) این کار را نخواهم کرد . . . و واقع شد که داود صبحدم مکتوبى به یوآب » نوشته به دست اوریاه فرستاد ، و در مکتوب بدین مضمون نوشت که اوریاه را در مقابل روى جنگ شدیدى بگذارید ، و از عقبش پس بروید ، تا که زده شده بمیرد ( کشته شود ) . و چنین شد بعد از آنى که یوآب شهر را ملاحظه کرده بود اوریاه را در مکانى که مىدانست مردمان دلیر در آن بوده باشند در آنجا گذاشت و مردمان شهر بیرون آمده با یوآب جنگیدند ، و بعضى از قوم بندگان داود افتادند و اوریاه حتى » نیز مرد . . . زن اوریاه شنید که شوهرش اوریاه مرده است ، و به خصوص شوهرش عزادارى نمود و بعد از انقضاى تعزیه داود فرستاد او را بخانه اش آورد که او زنش شد ! . . . اما کارى که داود کرده بود در نظر خدا ناپسند آمد !
 کتاب دوم اشموئیل » فصل ۱۱ جمله‌هاى ۲ تا ۲۷ .

 اما با هم به روایات اسلامی رجوع می کنیم و می بینیم که اهل البیت نسبت به این ماجرا چه می گویند و نسبت به قائل این نظریه چه برخوردی دارند.
 روایتی نسبتا طولانی اما بسیار مهم از امام رضا علیه السلام در جمعی که مامون تدارک دیده بود و جواب حضرت به سائل نسبت به این جریان:
 ۱ – حدثنا أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی رضی الله عنه والحسین بن إبراهیم بن أحمد بن هشام المکتب وعلی بن عبد الله الوراق رضی الله عنهم قالوا : حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم قال : حدثنا القاسم بن محمد البرمکی قال : حدثنا أبو الصلت الهروی قال : لما جمع المأمون لعلی بن موسى الرضا علیه السلام أهل المقالات من أهل الاسلام والدیانات من الیهود والنصارى والمجوس والصابئین وسائر المقالات فلم یقم أحد إلا وقد أمه حجته کأنه ألقم حجرا قام إلیه علی بن محمد بن الجهم فقال له : بن رسول الله أتقول بعصمه الأنبیاء ؟ قال : نعم قال : فما تعمل فی قول الله عز وجل : … وفی قوله عز وجل فی داود : ( وظن
داود إنما فتناه ) … فقال الرضا علیه السلام : ویحک یا علی اتق الله ولا تنسب إلى أنبیاء الله الفواحش ولا تتأول کتاب الله برأیک فإن الله عز وجل قد قال : … وأما داود علیه السلام فما یقول من قبلکم فیه ؟ فقال علی بن محمد بن الجهم : یقولون : ان داود علیه السلام کان فی محرابه یصلى فتصور له إبلیس على صوره طیر أحسن ما ی الطیور فقطع داود صلاته وقام لیأخذ الطیر فخرج الطیر إلى الدار فخرج الطیر إلى السطح فصعد فی طلبه فسقط الطیر دار أوریا بن حنان فاطلع داود فی اثر الطیر بامراه أوریا تغتسل فلما نظر إلیها هواها وقد اخرج أوریا فی بعض غزواته فکتب إلى صاحبه ان قدم أوریا امام التابوت فقدم فظفر أوریا بالمشرکین فصعب ذلک على داود فکتب إلیه ثانیه ان قدمه امام التابوت فقدم فقتل أوریا فتزوج داود بامرأته قال : فضرب الرضا علیه السلام بیده على جبهته وقال : انا لله وانا إلیه راجعون ! لقد نسبتم نبیا من أنبیاء الله إلى التهاون بصلاته حتى خرج فی اثر الطیر ثم بالفاحشة ثم بالقتل ! فقال : یا بن رسول الله فما کان خطیئته ؟ فقال : ویحک ! ان داود إنما ظن أن ما خلق الله عز وجل خلقا هو اعلم منه فبعث الله عز وجل إلیه الملکین فتسورا المحراب فقالا : ( خصمان بغى بعضنا على بعض فاحکم بیننا بالحق ولا تشطط واهدنا إلى سواء الصراط ان هذا اخى له تسع وتسعون نعجة ولی نعجة واحده فقال اکفلنیها وعزنی فی الخطاب ) فعجل داود علیه السلام على المدعى علیه فقال : ( لقد ظلمک بسؤال نعجتک إلى نعاجه ) ولم یسال المدعى البینة على ذلک ولم یقبل على المدعى علیه فیقول له : ما تقول ؟ فکان هذا خطیئة رسم الحکم لا ما ذهبتم إلیه الا تسمع الله عز وجل یقول : ( یا داود انا
جعلناک خلیفه الأرض فاحکم بین الناس بالحق ولا تتبع الهوى ) إلى آخر الآیة فقال : یا بن رسول الله فما قصته مع أوریا فقال الرضا علیه السلام ان المرأة فی أیام داود علیه السلام کانت إذا مات بعلها أو قتل لا تتزوج بعده ابدا وأول من أباح الله له ان یتزوج بامراه قتل بعلها کان داود علیه السلام فتزوج بامراه أوریا لما قتل وانقضت عدتها منه فذلک الذی شق على الناس من قبل أوریا … .
 ابو الصّلت هروى گوید : آنگاه که مأمون علماى فرق مختلف اسلامى و نیز علماى یهود ، نصارى ، مجوس ، صابئین و سایر اهل علم و کلام را نزد حضرت
رضا علیه السّلام گرد آورد ، و هر کس از جاى برخاسته و سخنى گفت جواب قاطع گرفت و ساکت ماند که گوئى سنگ در دهانش گذارده‌اند ، ( در آخر کار ) علىّ بن – محمّد بن جهم برخاست و گفت : یا ابن رسول الله ! آیا شما قائل به عصمت انبیاء هستید ؟ . حضرت فرمودند : بله قائلم ، وى گفت : پس در مورد این آیات چه مىکنید ( چه مىگوئید ) … و در بارهء حضرت داود : * ( وَظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاه » ) * ( داود فهمید که ما او را آزمایش کرده‌ایم ص : ۲۴ ) … و در بارهء حضرت داود : * ( وَظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاه » ) * ( داود فهمید که ما او را آزمایش کرده‌ایم ص : ۲۴ ) … و امّا در مورد داود علیه السّلام ، کسانى که طرف شما هستند ، در این باره چه مىگویند ؟ علىّ بن جهم گفت : مىگویند : داود علیه السّلام در محرابش مشغول نماز بود که ابلیس به شکل پرنده اى بسیار زیبا در مقابلش ظاهر شد ، داود نماز خود را شکست و برخاست تا پرنده را بگیرد ، پرنده به حیاط رفت ، داود هم به دنبالش از اطاق خارج شد ، پرنده به پشت بام پرید داود هم در طلب پرنده به پشت بام رفت ، پرنده از آنجا به داخل حیاط اوریا بن حنّان پرید ، داود با نگاه خود پرنده را دنبال کرد و در این حال چشمش به همسر اوریا که مشغول غسل بود افتاد و به او علاقمند شد ، از طرفى ، قبلا اوریا را به جنگ فرستاده بود . داود به فرماندهء لشکر نامه اى نوشت که اوریا را جلوتر از تابوت عهد بفرست ، فرمانده نیز چنین کرد ، اوریا بر مشرکین پیروز شد و این مطلب بر داود خیلى گران آمد ، لذا مجدّدا نامه اى نوشت و دستور داد تا اوریا را جلوتر از تابوت بفرستند ، فرمانده نیز این بار اوریا را جلوتر فرستاد و اوریا کشته شد و داود با همسر او ازدواج کرد . راوى گوید : حضرت با دست بر پیشانى خود زدند و فرمودند : * ( إِنَّا لِلَّه وَإِنَّا إِلَیْه راجِعُونَ ) * » ! شما پیامبرى از پیامبران خدا را به تهاون و سبک شمردن در بارهء نماز نسبت دادید به گونه اى که مىگوئید : نماز را رها کرده به دنبال پرنده اى رفت ، سپس او را به ( عمل منافى عفّت ) و قتل نسبت دادید ، او گفت : یا ابن رسول الله پس خطاى داود چه بوده است [ که به جهت آن استغفار کرد ] ؟ امام علیه السّلام فرمود : اى بینوا ! ! داود گمان کرد که خداوند کسى را داناتر از او خلق نکرده است ، لذا خداوند دو فرشته را به سوى او فرستاد و آنان از دیوار محراب بالا رفته و در مقابل داود حاضر گشتند و گفتند : * ( خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ ، إِنَّ هذا أَخِی لَه تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِیَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَکْفِلْنِیها وَعَزَّنِی فِی الْخِطابِ ) * » ( ما دو نفر با هم اختلاف داریم و یکى از ما بر دیگرى ظلم کرده است ، به حقّ بین ما حکم کن و خلاف حقّ نگو و ما را به راه درست راهنمائى کن ، این برادر من است ، نود و نه گوسفند دارد و من فقطَّ یک گوسفند دارم ، و با این حال به من گفته است : آن یکى را هم به من بسپار و در این بحث و گفتگو من حریف او نشدم – ص : ۲۳ و ۲۲ ) داود علیه السّلام عجله کرد و بر علیه مدّعى علیه » حکم داده ، چنین گفت : * ( لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ نَعْجَتِکَ إِلى نِعاجِه ) * » ( با این درخواست به تو ظلم کرده است – ص : ۲۴ ) و از مدّعى » بیّنه اى ( دلیل و شاهدى ) نطلبید ( و حال آنکه قاضى باید از شخص مدّعى ، دلیل و شاهد بخواهد ) و حتّى به مدّعى علیه » هم نگفت : تو چه مىگویى ؟ این خطا ، خطاى راه و رسم داورى بود ، نه آن خطایى که شما معتقد هستید ، آیا نشنیده اى که خداوند مىفرماید : * ( یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلا تَتَّبِعِ الْهَوى ) * – الخ » ( اى داود ! ما تو را در زمین ، خلیفه قرار دادیم ، در بین مردم به حقّ حکم کن و از هواى نفس پیروى نکن – ص : ۲۶ ) تا آخر آیه ، او سؤال کرد : پس قضیّهء او با اوریا چه بوده است ؟ حضرت فرمودند : در دوران حضرت داود علیه السّلام حکم خدا چنین بود که هر گاه زنى شوهرش مىمرد یا کشته مىشد ، بعد از او هرگز ازدواج نمىکرد ، و اوّلین کسى که خداوند برایش مباح کرد که با زنى که شوهرش کشته شده ازدواج کند ، داود علیه السّلام بود ، آن حضرت هم پس از کشته شدن اوریا و تمام شدن عدّهء همسرش ، با آن زن ازدواج کرد ، و این همان چیزى است که در مورد اوریا بر مردم گران آمد … .
 القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای۳۸۱هـ)، عیون أخبار الرضا (ع) ج۱، صص۱۷۰-۱۷۴ ، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: ۱۴۰۴ – ۱۹۸۴ م.

 در این روایت شریف ملاحظه میکنید که حضرت دلیل این آیات و شرح ماوقع را به روشنی بیان کردند و نظر اهل حدیث و یهود را رد کرده و چگونه از حضرت داود ع دفاع می کند، در حالی که این علامه خود خوانده همانند حشویه تهمت و ناسزا به انبیاء می زند که با این قول امام رضا علیه السلام به او می گوید : انا لله وانا الیه الراجعون .
روایات دیگر در این زمینه :
 ۱۶۳ / ۳ – حدثنا أبی ( رحمه الله ) ، قال : حدثنا علی بن محمد بن قتیبة ، عن حمداندابن سلیمان ، عن نوح بن شعیب ، عن محمد بن إسماعیل ، عن صالح ، عن علقمة ، قال : قال الصادق جعفر بن محمد ( علیهما السلام ) ، وقد قلت له … یا بن رسول الله ، إن الناس ینسبوننا إلى عظائم الأمور ، وقد ضاقت بذلک صدورنا . فقال ( علیه السلام ) : یا علقمة ، إن رضا الناس لا یملک ، وألسنتهم لا تضبط ، فکیف تسلمون مما لم یسلم منه أنبیاء الله ورسله وحججه ( علیهم السلام ) ؟ … ألم ینسبوا داود ( علیه السلام ) إلى أنه تبع الطیر حتى نظر إلى امرأة أوریا فهواها ؟ وأنه قدم زوجها أمام التابوت حتى قتل ثم تزوج بها ؟ … .
 الأمالی، صص ۱۶۳-۱۶۴ ، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الاسلامیة – مؤسسة البعثة – قم، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۷هـ.
 وروایات دیگری که با رجوع به تراث شیعی این نسبت وقیحانه را از این نبی مظلوم و دریگر انبیاء علیهم السلام پاک می کند …
 با این اوصاف ملاحظه کردیم که این شخص خود عالم پنداری که در پی هدایت و اعانت مردم به امام مهدی عج و بازگرداندن آنها به اسلام بوده بوضوح »
۱️⃣. هم در قرآن تحریف کرده و مصداق این آیه شریفه گشت یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ »
۲️⃣. نسبت دروغ به قرآن و نسبت عملی خلاف به داود نبی ع داده است .
۳️⃣. بجای سخن صحیح گفتن و هدایت مسلمانان کلام تحریف شده یهود و حشویه را بیان کرده که نشان از عقبه ی این جریان دارد که بجای بیان اسلام واقعی میخواهند اسلام را تحریف کرده و چهره کریهی از اسلام به نمایان بگذارند که به ساحت مقدس انبیاء توهین می کنند .
۴️⃣. در اینجا میخواهد به ساحت مقدس انبیاء توهین کند و نسبت های ناروا همچون اسلاف خود به ایشان ببندد فراموش کرده است که مبنای خودش چه بوده و خبر واحد را نفی میکند و تنها به متواترات عمل میکند در حالی که در اینجا که عصمت انبیاء را با وجود تواتر بر آن از هر حیثی، نفی کرده تنها بدلیل وجود اخبار آحاد .
مولف: ابو فاطمه

 


دوستان بظاهر دشمن/وجه تشابه دیگر منصورهاشمی با احمد بصری

 

دشمنان تشیع را بشناسیداینجا کسی خیرخواه شما نیست

جریان انحرافی موسوم به نهضت بازگشت به اسلام با سرکردگی شخصی موهوم به نام #منصور_هاشمی با ارائه مطالبی انحرافی سعی در انحراف عده ای از شیعیان داشته و در آنطرف هم جریان موسوم به یمانی با سرکردگیاحمداسماعیلبصری مدتی است تلاش دارد تا شیعیان را منحرف کند. 

البته این دو جریان به ظاهرا باهم در اختلاف هستند و همدیگر را قبول ندارند اما در این پست ثابت میشود همه این جریان ها اعم از جریانات معاصر و نیز قدیمی مانند بابیت و بهائیت دلسوز بچه شیعه ها نیستند و فقط در صدد گمراهی آنان هستند.

در یک سوی تصویر، عکس کتاب منتسب به احمدبصری است که در آن منکرین خودرا در زمره نجاسات و کافرین خوانده است.و البته در آنسوی تصویر پیام شخصی موهوم به نام ذاکرمعروف را می بینیم که گویا مسئول دفتر حفظ و  منصور هاشمی است و نامش در ابتدای کتاب بازگشتبهاسلام نیز به عنوان مسئول آمده است. وی نیز گفته است:کسانی که به سادگی و بدون هیچ توجیهی به مقام. اهانت روا می‌دارند. تنها از نطفه‌ها یا لقمه‌های حرامی پرده بر می‌دارند.
و اینهم مسئول دفتر منصورهاشمی که دشمنان خودرا حرامزاده و حرامخوار میداند

براستی چرا همه این هجمه ها علیه شیعه است؟؟ همه اینها دم از راه حق و هدایت میزنند اما در نهایت چی؟؟ 

مدعیان دروغین را بشناسید 

سید بحر العلوم الحسینی


بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ بقره٤٢
و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه می‌دانید کتمان نکنید.

وقتی که جهل حکمفرما بر عقول حمقاء میشود!

چنانکه در نوشته های سابق،به جهالت ها و رذالت های این فرقه منحرفه اشاره کردیم،در این نوشته نیز به دیگر جهالتی از سوی وی اشاره خواهیم داشت.
کسی که ذره تاملی در این فرقه داشته باشد در می یابد که این جماعت علاقه وافر به سخن راندن های طولانی و اطناب دارند به حدی که آنقدر در کلمات غرق میشوند که فکر میکنند استاد در این زمینه هستد؛اما تاریخ نشان داده است که هرچه از نزد غیر خداوند باشد بدون عیب و اشکال نبوده و سرانجامش به تباهی ختم میشود!
منصور هاشمی در بحثی درباره اختلاف مسلمانان اشاره بدین مطلب دارد که بعد نبی مکرم اسلام(ص) مسلمانان در حکومت بعد وی اختلاف کرده و عده ای گفتند حکومت برای اهل بیت پیامبر بوده و عده ای قائل بر این شدند برای غیر اهل بیت میباشد.در حالیکه حکومت فقط برای خداوند است.
این مطلب خود محکمترین دلیل بر رسوایی این شخص میشود(چرا که این جاهل نفهم خداوند متعال را ازائمه معصومین جدا گمان برده است) لیکن زمانی این مهر رسوایی بر پیشانی این جماعت پررنگ میشود که خود منصور در همان کتاب در بخشی دیگر اشاره میکند خداوند،خود،اهل بیت را به عنوان ملک،امام و خلیفه گمارده است!!!

برای توضیح بیشتر برمیگردیم به سخن اول وی!مدعی شد
مسلمانان بعد نبی مکرم اسلام اختلاف کردند در حکومت و عده ای قائل حکومت اهل بیت شده و عده ای به غیر ایشان راضی شدند!در حالیکه مسلما حکومت برای خداوند است!
یعنی چه؟یعنی اهل بیت جدا از خداوند هستند و من الله نبوده اند که بی شک قائل به این قول در زمره مخالفین اهل بیت میباشد،مانند فرقه های انحرافی که بدان اشاره داشته اند.
لیکن این جاهل،زمانی در تجلی جهل خود میرسد که در جایی دیگر میگوید بی شک خداوند اهل بیت را به عنوان ملک امام و خلیفه گمارده است.
دم خروس را قبول کنیم یا قسم حضرت عباس را؟
این تناقض یکی از ده ها تناقضی است که در این فرقه انحرافی وجود دارد که بیش از پیش به کلام خداوند متعال پی میبریم:وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا نساء٨٢ اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می‌یافتند.
ویا تناقضات خود مهمترین و محکمترین دلیل بر انحراف و ابطال و رسوایی این فرقه میباشد. . .
والسلام علی من اتبع الهدی

سید بحرالعلوم الحسینی


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها